loading...
دلنوشته هایی بر پیکر باد
احمد جعفربگلو بازدید : 114 سه شنبه 10 فروردین 1389 نظرات (0)
گر چه من خود زعدم دلخوش وخندان زادم

عشق  آموخت  مرا ،  شکل  دگر  خندیدن


به صدف مانم ، خندم چو مرا میشکنند

کار خامان  بود  از  فتح  و  ظفر  خندیدن

 

سلام همه عزیزانی که من نبودم اظهار محبت کردند و نظر  خصوصی گذاشتند

راستی آلبوم ژاکت محسن چاوشی ۲۷ بهمن به بازار میاد من که خودم بی صبرانه منتظر این آلبومم

بیاید قول بدیم که این آلبوم به صورت اورجینال تهیه کنیم تا از خواننده محبوب کشورمون حمایت کنیم

اصلا میتونیم به عنوان هدیه به بهترین دوستامون این آلبوم رو هدیه بدیم

متشکرم

دانلود دموی آلبوم ژاکت

دموی آلبوم ژاکت

احمد جعفربگلو بازدید : 100 سه شنبه 10 فروردین 1389 نظرات (0)
این آلبوم 27 ام در شهرستانها و 28 در تهران  توسط شرکت ایران گام با قیمت 1000تومان بله فقط با 

قیمت1000 تومان منتشر شد امیدوارم شما هم این آلبوم رو به صورت اورجینال دریافت کنید و نهایت لذت را

ببرید

از دوستانی که با نت کار میکنند خواهش میکنم این آلبوم رو برای دانلود قرار ندهند تا از خواننده محبوب

کشورمون دفاع و حمایت کنیم


JACKET


بازار خرمشهر

چاردیواری

اسیری

دورآخر

حراج

خنده

کی بهت خندیده

لولای شکسته

بخون امشب

دلشوره

دریاچه مرده

و

ژاکت


قطعه هایی که در آلبوم ژاکت تهیه دیده شده



احمد جعفربگلو بازدید : 98 سه شنبه 10 فروردین 1389 نظرات (0)
یکی از آئینهای سالانه ایرانیان چهارشنبه سوری یا به عبارتی دیگرچارشنبه سوری است. ایرانیان آخرین سه شنبه سال خورشیدی را با بر افروختنآتش و پریدن از روی آن به استقبال نوروز می روند.

چهارشنبه سوری، یک جشن بهاری است که پیش از رسیدن نوروز برگزار می شود.

مردم در این روز برای دفع شر و بلا و برآورده شدن آرزوهایشان مراسمی را برگزار می کنند که ریشه اش به قرن ها پیش باز می گردد.

مراسم ویژه آن در شب چهارشنبه صورت می گیرد برای مراسم در گوشه و کنارکوی و برزن نیز بچه ها آتش های بزرگ می افروزند و از روی آن می پرند وترانه (سرخی تو از من ، زردی من از تو ) می خوانند.

ظاهرا مراسم چهارشنبه سوری برگرفته از آئینهای کهن ایرانیان است کههمچنان در میان آنها و با اشکال دیگر در میان باقی بازماندگان اقوامآریائی رواج دارد.

اما دکتر کورش نیکنام موبد زرتشتی و پژوهشگر در آداب و سنن ایرانباستان، عقیده دارد که چهارشنبه سوری هیچ ارتباطی با ایران باستان وزرتشتیان ندارد و شکل گیری این مراسم را پس از حمله اعراب به ایران میداند.

در ایران باستان هفت روز هفته نداشتیم.در ایران کهن هر یک از سی روزماه، نامی ویژه دارد، که نام فرشتگان است. شنبه و یکشنبه و… بعد از تسلطاعراب به فرهنگ ایران وارد شد. بنابراین اینکه ما شب چهارشنبه ای را جشنبگیریم( چون چهارشنبه در فرهنگ عرب روز نحس هفته بوده ) خودش گویای اینهست که چهارشنبه سوری بعد از اسلام در ایران مرسوم شد.”

“برای ما سال ۳۶۰ روز بوده با ۵ روز اضافه ( یا هر چهار سال ۶ روزاضافه ). ما در این پنج روز آتش روشن می کردیم تا روح نیاکانمان را بهخانه هایمان دعوت کنیم.”

“بنابراین، این آتش چهارشنبه سوری بازمانده آن آتش افروزی ۵ روز آخرسال در ایران باستان است و زرتشتیان به احتمال زیاد برای اینکه این سنت ازبین نرود، نحسی چهارشنبه را بهانه کردند و این جشن را با اعتقاد اعرابمنطبق کردند و شد چهارشنبه سوری.”

بخش کردن ماه به چهار هفته در ایران ،پس از ظهور اسلام است و شنبه و یکشنبه و دوشنبه و ……..نامیدن روز های هفته از زمان رواج آن .شنبه واژه ایسامی و درآمده به زبان فارسی و در اصل “شنبد” بوده است.

“سور “در زبان و ادبیات فارسی و برخی گویش های ایرانی به معنای “جشن”،”مهمانی”و “سرخ” آمده است

بوته افروزی

در ایران رسم است که پیش از پریدن آفتاب، هر خانواده بوته های خار وگزنی را که از پیش فراهم کرده اند روی بام یا زمین حیاط خانه و یا درگذرگاه در سه یا پنج یا هفت «گله» کپه می کنند. با غروب آفتاب و نیم تاریکشدن آسمان، زن و مرد و پیر و جوان گرد هم جمع می شوند و بوته ها را آتش میزنند. در این هنگام از بزرگ تا کوچک هر کدام سه بار از روی بوته هایافروخته می پرند، تا مگر ضعف و زردی ناشی از بیماری و غم و محنت را از خودبزدایند و سلامت و سرخی و شادی به هستی خود بخشند. مردم در حال پریدن ازروی آتش ترانه هایی می خوانند.

زردی من از تو ، سرخی تو از من

غم برو شادی بیا ، محنت برو روزی بیا

ای شب چهارشنبه ، ای کلیه جاردنده ، بده مراد بنده

خاکستر چهارشنبه سوری، نحس است، زیرا مردم هنگام پریدن از روی آن، زردیو ییماری خود را، از راه جادوی سرایتی، به آتش می دهند و در عوض سرخی وشادابی آتش را به خود منتقل می کنند. سرود “زردی من از تو / سرخی تو از من”

هر خانه زنی خاکستر را در خاک انداز جمع می کند، و آن را از خانه بیرونمی برد و در سر چهار راه، یا در آب روان می ریزد. در بازگشت به خانه، درخانه را می کوبد و به ساکنان خانه می گوید که از عروسی می آید و تندرستی وشادی برای خانواده آورده است.
در این هنگام اهالی خانه در را به رویش می گشایند. او بدین گونه همراه خودتندرستی و شادی را برای یک سال به درون خانه خود می برد. ایرانیان عقیدهدارند که با افروختن آتش و سوزاندن بوته و خار فضای خانه را از موجوداتزیانکار می پالایند و دیو پلیدی و ناپاکی را از محیط زیست دور و پاک میسازند. برای این که آتش آلوده نشود خاکستر آن را در سر چهارراه یا در آبروان می ریزند تا باد یا آب آن را با خود ببرد.

مراسم کوزه شکنی

مردم پس از آتش افروزی مقداری زغال به نشانه سیاه بختی،کمی نمک به علامتشور چشمی، و یکی سکه دهشاهی به نشانه تنگدستی در کوزه ای سفالین میاندازند و هر یک از افراد خانواده یک بار کوزه را دور سر خود می چرخاند وآخرین نفر ، کوزه را بر سر بام خانه می برد و آن را به کوچه پرتاب می کندو می گوید: «درد و بلای خانه را ریختم به توی کوچه» و باور دارند که بادور افکندن کوزه، تیره بختی، شور بختی و تنگدستی را از خانه و خانواده دورمی کنند.

همچنین گفته میشود وقتی میتراییسم از تمدن ایران باستان در جهان گسترشیافت،در روم وبسیاری از کشورهای اروپایی ،روز ۲۱ دسامبر ( ۳۰ آذر ) بهعنوان تولد میترا جشن گرفته میشد.ولی پس از قرن چهارم میلادی در پیاشتباهی که در محاسبه روز کبیسه رخ داد . این روز به ۲۵ دسامبر انتقال یافت

فال گوش نشینی

زنان و دخترانی که شوق شوهر کردن دارند، یا آرزوی زیارت و مسافرت، غروب شبچهارشنبه نیت می کنند و از خانه بیرون می روند و در سر گذر یا سر چهارسومی ایستند و گوش به صحبت رهگذران می سپارند و به نیک و بد گفتن و تلخ وشیرین صحبتکردن رهگذران تفال می زنند. اگر سخنان دلنشین و شاد از رهگذرانبشنوند، برآمدن حاجتو آرزوی خود را برآورده می پندارند. ولی اگر سخنان تلخو اندوه زا بشنوند، رسیدن به مراد و آرزو را در سال نو ممکن نخواهند دانست.

قاشق زنی

زنان و دختران آرزومند و حاجت دار، قاشقی با کاسه ای مسین برمی دارند وشب هنگام در کوچه و گذر راه می افتند و در برابر هفت خانه می ایستند و بیآنکه حرفی بزنند پی در پی قاشق را بر کاسه می زنند. صاحب خانه که می داندقاشق زنان نذر و حاجتی دارند، شیرینی یا آجیل، برنج یا بنشن و یا مبلغیپول در کاسه های آنان می گذارد. اگر قاشق زنان در قاشق زنی چیزی به دستنیاورند، از برآمدن آرزو و حاجت خود ناامید خواهند شد. گاه مردان به ویژهجوانان، چادری بر سر می اندازند و برای خوشمزگی و تمسخر به قاشق زنی درخانه های دوست و آشنا و نامزدان خود می روند.

آش چهارشنبه سوری

خانواده هایی که بیمار یا حاجتی داشتند برای برآمدن حاجت و بهبود یافتنبیمارشان نذر می کردند و در شب چهارشنبه آخر سال «آش ابودردا» یا «آشبیمار» می پختند و آن را اندکی به بیمار می خوراندند و بقیه را هم در میانفقرا پخش می کردند.

تقسیم آجیل چهارشنبه سوری

زنانی که نذر و نیازی می کردند در شب چهارشنبه آخر سال، آجیل هفت مغزبه نام «آجیل چهارشنبه سوری» از دکان رو به قبله می خریدند و پاک می کردندو میان خویش و آشنا پخش می کردند و می خورند. به هنگام پاک کردن آجیل، قصهمخصوص آجیل چهارشنبه، معروف به قصه خارکن را نقل می کردند. امروزه، آجیلچهارشنبه سوری جنبه نذرانه اش را از دست داده و از تنقلات شب چهارشنبهسوری شده است.

گرد آوردن بوته، گیراندن و پریدن از روی آن و گفتن عبارت “زردی من ازتو، سرخی تو از من” شاید مهمترین اصل شب چهارشنبه سوری است. هر چند که درسالهای اخیر متاسفانه این رسم شیرین جایش را به ترقه بازی و استفاده ازمواد محترقه و منفجره خطرناک داده است

پس امیدورام دوستان عزیز با خواندن این مطالب قشنگی این رسم را با انجام کارهای خطرناک و استفاده از ترقه های خطرناک خراب نکنند

مراسم دیگری مانند توپ مروارید ، فال گوش ، آش نذری پختن ، آب پاشی ،بخت گشائی دختران ، دفع چشم زخمها ، کندرو خوشبو ، قلیا سودن ، فال گزفتنهم در این شب جزو مراسمات جالب و جذاب می باشد

تحریف آیین چهارشنبه سوری

یافته های پزوهشی نشان می دهد که تمامی آیین ها و یادمان هایی که مردمایران در هنگامه گوناگون بر پا می داشتند و بخشی از آنها همچنان در فرهنگاین سرزمین پایدار شده است ، با منش ، اخلاق و خرد نیاکان ما در آمیختهبود و در همه آنها ، اعتقاد به پروردگار ، امید به زندگی ، نبرد بااهریمنان و بدسگالان و مرگ پرستان ، در قالب نمادها ، نمایش ها و آیین هایگوناگون نمایشی گنجانده شده بود .

رفتار خشونت آمیز و مغایر با عرف و منش جامعه نطیر آنچه که امروزه تحتنام چهارشنبه سوری شاهد آن هستیم ، در هیچکدام از این آیین ها دیده نمیشود .

بهتر است بگوییم ، کسانی که با منفجر کردن ترقه و پراکندن آتش سلامتیمردم را هدف می گیرند ، با تن دادن به رفتاری آمیخته به هرج و مرج روحی ،آیین چهارشنبه سوری را تحریف کرده اند

احمد جعفربگلو بازدید : 90 سه شنبه 10 فروردین 1389 نظرات (0)

دل من يه روز به دريا زد و رفت

پشت پا به رسم دنيا زد ورفت
پاشنه كفش فرارو ور كشيد

آستين همت رو بالا زد و رفت
دل من يه روز به دريا زد ورفت

پشت پا به رسم دنيا زد و رفت
پاشنه كفش فرارو ور كشيد

آستين همت رو بالا زد و رفت
يه دفعه بچه شد و تنگ غروب

سنگ توی شيشه فردا زد ورفت
حيوونی تازگی آدم شده بود

به سرش هوای حوٌا زد و رفت
دفتر گذشته ها رو پاره كرد

نامه فرداها رو تا زد و رفت
حيوونی تازگی آدم شده بود

به سرش هوای حوا زد و رفت
به سرش هوای حوا زد و رفت
دل من يه روز به دريا زد و رفت

پشت پا به رسم دنيا زد و رفت
زنده ها خيلی براش كهنه بودن

خودشو تو مرده ها جا زد و رفت
هوای تازه دلش میخواست ولی

آخرش توی غبارا زد و رفت
دنبال كليد خوشبختی می گشت

خودشم قفلی رو قفلا زد و رفت
يه دفعه بچه شد و تنگ غروب

سنگ توی شيشه فردا زد و رفت
حيوونی تازگی آدم شده بود

به سرش هوای حوا زد و رفت
دفتر گذشته ها رو پاره كرد

نامه فرداها رو تا زد و رفت
حيوونی تازگی آدم شده بود

به سرش هوای حوا زد و رفت
به سرش هوای حوا زد و رفت

روح صدای ماندگار موسیقی ایران شادروان ناصر عبداللهی شاد

احمد جعفربگلو بازدید : 111 سه شنبه 10 فروردین 1389 نظرات (0)
گفتی چشمها را باید شست ! شستم ولی.....

گفتی جور دیگر باید دید! دیدم ولی.....

گفتی زبر باران باید رفت رفتم ولی ...

او نه چشم های خیس و شسته ام را نه نگاه دیگرم را هیچکدام را ندید

فقط در زیر باران با طعنه ای خندید و گفت :

دیوانه باران زده


احمد جعفربگلو بازدید : 104 سه شنبه 10 فروردین 1389 نظرات (0)
بازم عقربه های ساعت گشتنو روزها گذشتن تا بازم به این روز نکبت بار رسیدیم  29 اسفند

شاید از خودت بپرسی چرا 29 اسفند؟

آره 9 سال پیش تو این روز که همه مشغول آماده کردن سفره هفت سین بودن من بزرگترین غم زندگیمو

تجربه کردم ..............

آره من پدرمو از دست دادم

با این سال ده ساله که سفره هفت سین ما شش سین داره و سبزی حضور تورو احساس نمیکنه


به هر حال پدرم عیدت مبارک

احمد جعفربگلو بازدید : 90 سه شنبه 10 فروردین 1389 نظرات (0)

lets welcome the year which is fresh and new. lets chrish each moment it be holds          

lets celebrate this blissful new year

بیا به سالی که جدید و تازست خوشامد بگیم و تک تک لحضه ها شو گرامی بداریم .

بیا این سال نو و پر برکت و جشن بگیریم


سال 1389 خورشیدی و2569 شاهنشاهی و 3748 زرتشتی و 7032 آریایی بر تمام ایرانیان جهان مبارکباد


احمد جعفربگلو بازدید : 101 سه شنبه 10 فروردین 1389 نظرات (1)

  

گریه کردم گریه کردم اما دردم و نگفتم 

تکیه دادم به غرورم تا دیگه از پا نیفتم 

گریه کردم گریه کردم ..

چه ترانه بی اثر بود مث مشت زدن به دیوار 

اولین فصل شکستن آخرین خدا نگهدار   

من به قله می رسیدم اگه هم ترانه بودی 

صد تا سد و می شکستم اگه تو بهانه بودی 

اگه هم ترانه بودی اگه تو بهانه بودی 

گریه کردم گریه کردم اما دردم و نگفتم.. 

با تو فانوس ترانه یه چراغ شعله ور بود 

لحظه ها چه عاشقانه قاصدک چه خوش خبر بود 

کوچه ها بدون بن بست آسمون پر از ستاره 

شبا گلخونهء خورشید واژه ها شعر دوباره 

واژه ها شعر دوباره... 

دست تکون دادن آخر توی اون کوچه خلوت 

بغض بی وقفهء آواز گریه های بی نهایت.. 

گریه کردم گریه کردم اما دردم و نگفتم

احمد جعفربگلو بازدید : 115 سه شنبه 10 فروردین 1389 نظرات (0)
 یادم باشد حرفی نزنم که دل کسی برنجد.

نگاهی نکنم که دل کسی بلرزد...............

خطی ننویسم تا کسی را بیازارد..............

راهی نروم که بیراه باشد.......................

یادم باشد و یادم باشد یـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــا دمــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــباشدو..........

افسوس که بعضی وقتا هیچ کدوم یادم نمیمونه و یه حرفی میزنم و همه چی خراب میشه

احمد جعفربگلو بازدید : 229 سه شنبه 10 فروردین 1389 نظرات (3)
وقتیکه خدا در دل شکسته جای دارد چرا بر دستان کسی که بارها دلم را شکست بوسه نزنم؟

حالم خیلی خرابه خدا خودت کمکم کن ...........................

تو این حال صدای زخمی و خسته محسن چاوشی تنها مرحمه زخمه دلمه

هر روز عمرم از دیروز بدتره ..........

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 10
  • کل نظرات : 2
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 7
  • آی پی دیروز : 4
  • بازدید امروز : 2
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 2
  • بازدید ماه : 2
  • بازدید سال : 2
  • بازدید کلی : 229